نا امیدی نسبت به هر موضوعی، به علت عدم شناخت خود و احساس خودکمبینی بهوجود میآید. برای غلبه بر نا امیدی، قبل از هر چیز باید بدانیم در چه مواردی نا امید هستیم. در این مطلب از مجله دلتا به این موضوع میپردازیم که چرا نا امید میشویم و چگونه با نا امیدی مقابله کنیم.
چرا نا امید میشویم
برای اینکه ببینیم چگونه با نا امیدی مقابله کنیم، اول باید ریشههای نا امیدی را پیدا کنیم.
خودباختگی باعث نا امیدی می شود
افراد خودباخته بر این باورند که به نحوی با دیگران متفاوت هستند. از عدم پذیرش توسط دیگران و درد ناشی از آن میترسند. بنابراین منزوی و گوشهگیر میشوند. اگر در انجام کاری مسلط نباشند، از خود متنفر و بیزار میشوند و خود را لایق هیچگونه توجه و حمایتی نمیدانند.
احساس طرد شدن
این احساس فراتر از یک آسیب هیجانی ساده است. بنابراین این افراد همیشه در بحران هستند. فرد از اینکه توسط شخصی، در زمانی که بیشترین نیاز را به او داشته است رها شده، احساس تنهایی و نا امیدی میکند.
بیانگیزگی
احساس بیانگیزگی بهویژه برای اقلیتهای محروم مشکل ایجاد میکند، چراکه احتمالا فرصتهای رشد و الگوهای مثبت در این قشر موجود نیست یا در صورت وجود، فاقد ارزش قلمداد میشود.
بیکفایتی
افراد در هر سنی به این باور نیاز دارند که نویسنده داستان زندگی خود هستند. اگر این نیاز برآورده نشود و شخص در هدایت مسیر زندگی و دستیابی به اهداف خود قدرتمند نباشد احساس بیکفایتی بروز کرده و ادامه مییابد.
تحت سلطه بودن باعث نا امیدی است
لزوم اطاعت از یک فرد یا گروه، زمینهساز حس نا امیدی است. در صورتی که افراد تحت کنترل و سلطه فردی دیگر قرار داشته باشند به شدت احساس نا امیدی میکنند. برای اینکه احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید به مطلب چگونه به خودمان افتخار کنیم؟ سر بزنید.
محدودیت
وقتی مبارزه برای بقا با حس عدم تسلط بر امور ترکیب شود، فرد احساس محدودیت میکند و خود را نالایق و ناکارآمد میبیند. این شکل نا امیدی بخصوص در میان افرادی که از وضعیت مالی مناسب برخوردار نیستند و همچنین کسانی که دچار معلولیتهای جسمی و یا ناتوانی در یادگیری هستند، شایعتر است.
تسلیم شدن در برابر مرگ
کسانی که دچار بیماری جدی و تهدیدکننده زندگی هستند یا به دلیل کهولت سن و ضعف و ناتوانیهایشان، خود را در آستانه مرگ میدانند، جزو افراد آسیبپذیر هستند. این افراد پایان زندگی خود را مسلم و قریبالوقوع میبینند و زیر بار نا امیدی حاصل از مرگ، خم میشوند.
اسارت
نا امیدی ناشی از اسارت دو شکل دارد:
- اسارت بدنی (برای مثال در افرادی که در زندان بهسر میبرند)
- اسارت فکری و هیجانی (مثلا فردی که قادر نیست احساساتش را رها کند تا از رابطهای بیمارگونه دست بکشد)
درماندگی
افراد درمانده معتقدند که نمیتوانند با آرامش و امنیت در جهان زندگی کنند. ضربههای روحی مکرر یا قرار گرفتن در معرض استرسهای غیرقابلکنترل و تکرار شونده، احساس درماندگی عمیق و ریشهداری را بهوجود میآورد که از آنها افرادی وابسته و درمانده میسازد. احساس درماندگی چیزی مانند احساس پرندهای است که شکسته بال روی زمین افتاده است.
پیشنهاد مطالعه: مطلب نشانههای افرادی که احساسات واقعی خود را بروز نمیدهند را بخوانید.
ناشناس
۶ خرداد ۱۴۰۱ در ۱۰:۵۹ ق٫ظ
ناشناس
۳ خرداد ۱۴۰۱ در ۱۰:۴۷ ب٫ظ