معماری متناسب با فرهنگ ایرانیان ،تالیف دکتر ابراهیم یوسفی که در مجله دلتا از نظرتان می گذرد با این سبک معماری آشنا میشویم.
وقتی می خواهیم محیطی را با چند نوع کاربری تعریف کنیم پس از بررسی نیازها و ویژگی های آن محیط، نوع سبک آن را انتخاب می کنیم. نکته قابل تامل این است که همیشه درکشور ما مرسوم بوده که ازسبک های معماری چه متخصصان و چه سایر افراد فقط به صورت کلاسیک یا مدرن یاد می کنند در حالی که براساس شرایط اقلیمی و شیوه زندگی مردم، هر کدام ازسبک ها به زیر شاخه های متعدد تقسیم می شوند که یک متخصص می بایست آنها را بشناسد و درسبک های مختلف مهارت داشته باشد.
در دنیای امروز کشورها، به لحاظ زیر ساخت ها و توسعه یافتگی با تفکرات، دیدگاه ها و شیوه های مختلف زندگی روبه رویند و کشور ما ایران هم اکنون در دوره گذار از سبک کلاسیسم به مدرنیته قرار دارد، به این معنی که نه می تواند سبک کلاسیک را تحمل کند و نه می تواند با سبک مدرن به معنای واقعی ارتباط برقرار نماید و این به معنای آن است که مناسب ترین سبک در ایران، سبک هایی هستند که هم از روح کلاسیسم و هم رگه های مدرنیته بهره مندند.
با توجه به اینکه در طول تاریخ ایران، تحولاتی متعدد را در عرصه های فکری و رفتاری به خود دیده است سبک معماری متداول درکشور در دوران کلاسیک به فراموشی گراییده و از سویی مهارت نداشتن معماران، هیچ گونه سبک نیمه مدرنی را ایجاد نکرده است و به ناچار برای پر کردن این جای خالی به تقلید کورکورانه و ناشیانه از سبک کشورهایی می پردازیم که هیچ ارتباط فرهنگی و رفتاری منسجم با آنها نداریم در حالی که باید به سراغ سبک معماری معاصر کشورهایی برویم که به لحاظ فکری و سبک زندگی و توسعه یافتگی به ما نزدیک ترند.
از جمله این سبک های رایج، سبک های معماری عثمانی مراکشی و عربی است. سبک هایی که همگی همزمان هم ویژگی های معماری پارسی را در خود دارند و هم سبک معماری روم باستان را و این اتفاق از آنجا روی داده است که این مناطق همواره محل ستیز دو امپراطوری بزرگ باستان یعنی پارس و روم بوده است و به طور دایم توسط یک امپراطوری اشغال یا دوباره آزاد می شده است.
سبک های معماری عثمانی مراکشی و عربی ویژگی های همیشگی و جذاب دارند. یکی از این ویژگی ها، استفاده از بافت گیاهی در محیط است. سنجشی که تقریبا برای همه افرادی که به لحاظ بافت گیاهی در مناطق کم تراکم و پرتراکم زندگی می کنند جذاب است و این یکی از ویژگی های گرایش ما به سنجش های معماری کلاسیک است که اغلب در کشور ما هیچ اصول خاصی برای استفاده از آنها در محیط های زندگی که از هیچ سبکی پیروی نمی کنند طراحی و اجرا نمی شود.
از دیگر ویژگی بارز و مهم این سبک ها استفاده از رنگ در محیط است به عنوان مثال، در مناطق بیابانی و گرمسیر در کشور های عربی بخصوص مراکش، شاهد استفاده فراوان از ترکیب رنگ های آبی و لاجوردی هستیم. چرا که از این تکنیک برای انتقال هرچه کمتر گرما به شهروندان استفاده می شود. از سویی در بسیار از مناطق در سبک عثمانی، استفاده از رنگ های خاص و قوی و البته گرم را شاهد هستیم و طبیعی است که عثمانی ها در مناطقی با تابستان های کوتاه تر و زمستان های طولانی تر قرار داشته اند. پس به این نتیجه می رسیم که می شود سبک های معماری مراکشی و عربی را برای نیمه جنوبی وسبک معماری عثمانی را برای نیمه شمالی کره زمین پیشنهاد کرد. ایرانیان اغلب به سبب داشتن جایگاه فکری خود به محیطهای کاملا” مدرن که سفید بی روح و کمرنگ هستند اقبالی نشان نمی دهند.
ویژگی بسیار مهم دیگر که در هر سه سبک پیشنهادی دیده می شود، تاکید بر ایجاد فضایی است که اعضای خانواده ساعات بیشتری را درکنار هم سپری میکنند . موضوعی که برای ایرانیان بسیار مهم و جذاب است بطوری که بیشترین هزینه ها برای فضای نشیمن و آشپزخانه صرف می شود .فضاهایی که برای راحتی زندگی خانوادگی تعریف شده اند و محیطی برای ایجاد صمیمیت ونزدیکی اعضای خانواده به شمار می روند.
برای دیدن مطالب بیشتر در مورد معماری های خاص ، دکوراسیون داخلی و محوطه سازی از مجله دلتا دیدن کنید.