در طول زندگی بارها برای ما پیش آمده که زمانهایی در غم و اندوه بودهایم. ما در روانشناسی به دنبال آن هستیم که با کمک روشهای علمی، بتوانیم ماهیت غم و اندوه را شناسایی کرده و راهکارهای مفیدی برای کنار آمدن با آن ارائه کنیم. در این مطلب از مجله دلتا به معرفی راهکارهای مقابله با غم و اندوه میپردازیم.
چه زمانی غم و اندوه بهسراغ ما میآید؟
حالات گوناگون غم و اندوه میان همگان مشترک است. انسانها با فرهنگهای گوناگون، این حس را در طول زندگی تجربه میکنند. طیف وقایعی که میتوانند این حس را در ما برانگیخته کنند، بسیار گسترده است. در ادامه به راهکارهای مقابله با غم و اندوه میپردازیم.
انکار
اولین واکنش افراد به اتفاقات تلخ زندگی این است که واقعیت را انکار میکنند. در این وضعیت، مردم معمولا با خود میگویند: «چنین اتفاقی نیفتاده است. ممکن نیست چنین شده باشد»این واکنشی طبیعی است که ما برای دلیلتراشی دربرابر احساساتمان که درحال فوران است، انجام میدهیم.
«انکار» یکی از مکانیسمهای دفاعی رایج است. در این روش ما را بهتزده میکند و مانع شوک سریع ما میشود. در این مرحله، ما نمیخواهیم آنچه را در حال رخ دادن است بپذیریم. ما از نشانههای واقعیت، هراسان فرار کرده و از هرگونه گفتوگو و اطلاعاتی که بیانگر واقعه تلخی که رخداده، است اجتناب میکنیم. یکی از احساسات غالب در این مرحله، حس پوچی است، زندگی دیگر برایمان معنایی ندارد. در بسیاری از افراد، این مرحله واکنشی موقتی است که آنها را از نخستین ترکشهای لشگر غم در امان نگه میدارد.
خشم
با آشکار شدن هرچهبیشتر نشانههای واقعیت، انکار جای خودش را به خشم همراه با رنج شدید میدهد. احساسات شدید از درون آسیبپذیر ما فوران میکنند و بهشکل عصبانیت بیان میشوند. ما خشم خود را به محیط پیرامون، دوستان و آشنایان و حتی غریبهها ابراز میکنیم.
ممکن است خشم ما گریبان عزیز درحالمرگ را هم شامل شود. گرچه عقل و منطق میگوید او مقصر وضع موجود نیست اما احساسات ما فردی را که سببساز غم و اندوه شده است سرزنش میکند. بروز خشم احساس عذابوجدان هم با خود میآورد و ما از دست خودمان عصبانیتر میشویم.
چانهزنی
ما در واکنشی عادی به احساس درماندگی و آسیبپذیری، اغلب بهسراغ «اگر»ها و «ای کاش»ها میرویم. اینجاست که مخفیانه با خدای خودمان چانه میزنیم و قولوقرار میگذاریم تا جلوی غم و اندوه اجتنابناپذیر را بگیریم. چانهزنی هم جزئی از دفاع ما در برابر واقعیت رنجآور است. حس عذاب وجدان در این مرحله نیز همراه ماست، میتوانستیم کاری کنیم اما نکردهایم و کار به اینجا کشیده است.
افسردگی
در سوگواری پس از حادثه دو نوع افسردگی در افراد مشاهده میشود. نوع اول آن به پیامدهای عملی اتفاق مربوط است مانند هزینه و نحوه برگزاری مراسم. ناراحتی و پشیمانی بخش اصلی این مرحله هستند. ما نگران روز وداع با عزیزمان هستیم؛ نگرانیم مبادا در این روزهای پر از غم و اندوه، وقت کمتری را با سایر عزیزانمان میگذرانیم. گذر از این مرحله با حمایت و همراهی اطرافیان آسانتر است.
نوع دوم افسردگی شخصیتر و درونیتر است: کنار آمدن با فقدان عزیز ازدسترفته ازنظر روحی و روانی. شاید یک آغوش گرم در گذر از این مرحله به ما کمک کند.
پذیرش
کنار آمدن با غم و اندوه و پذیرش آنچه رخ داده است چیزی نیست که هرکسی بتواند به آن دست یابد یا شجاعت کنار آمدن با آن را داشته باشد. گاهی اوقات، مرگ ناگهانی فرصت واکنش مناسب را از ما میگیرد یا هرگز موفق نمیشویم که از حباب انکار و خشم خارج شویم.
ما در مرحله پذیرش، کمکم با خودمان کنار آمده و روحیه خود را بازمییابیم. ویژگی اصلی این مرحله آرامش همراه با رهایی از وابستگی عاطفی است. البته این بهمعنای بازگشت آنی شادی نیست و با افسردگی نیز متفاوت است.
پیشنهاد مطالعه: مطلب چگونه در نظر دیگران محبوب و دوستداشتنی باشیم؟ را بخوانید.
ناشناس
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ در ۰:۲۰ ق٫ظ
ناشناس
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ در ۱:۵۱ ق٫ظ
ناشناس
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ در ۱۱:۰۳ ب٫ظ