سالها پیش، به دلیل مرسوم نبودن نگهداری چندروزه از جسد و همچنین، کمبود امکانات پزشکی برای تشخیص زندهبودن، بسیار اتفاق میافتاد که فردی، وحشت به هوش آمدن در تابوت خودش را تجربه کند. مجله دلتا در این مطلب لیستی شامل ۴ مورد از زنده به گور شدن انسانها را جمعآوری کرده است. منبع بعضی از آنها از روزنامهها یا مقالات هستند و بهطور مستقیم نقلقول شدهاند تا بهتر بتوانید وضعیت را در زمان وقوع این پیشامد ترسناک حس کنید.
ویرجینیا مکدونالد، سال۱۸۵۱
ویرجینیا مکدونالد با پدرش زندگی میکرد. او بیمار شد، جانش را از دست داد و در قبرستان گرینوود، بروکلین، دفن شد. بعد از مراسم تدفین، مادر ویرجینیا گفت که فکر میکند دخترش نمرده و بر این مسئله تاکید کرد. اعضای خانواده بیهوده تلاش کردند مادر را متقاعد کنند که دخترش مرده. بالاخره او آنقدر بر زندهبهگور شدن دخترش اصرار کرد که اعضای خانواده موافقت کردند جسد را بیرون آورند. آنان، وحشتزده، با جسد ویرجینیا روبهرو شدند که به یک سمت خوابیده. او دستهایش را بهشدت گاز گرفتهبود و تمام آثار زندهبهگور شدن در وی هویدا بود.
نکته جالب: وقتی کلیسای Les Innocent در پاریس، فرانسه، از مرکز شهر به حومه آن منتقل شد، افراد حاضر دیدن صورت برخی اسکلتها به سمت زمین است. این پدیده بسیاری از مردم و تعدادی از دکترها را قانع کرد که زندهبهگور شدن، امری است بسیار شایع.
مقاله نیویورکتایمز، سال ۱۸۸۶
«ووداستاک، انتاریو، ۱۸ ژانویه – چندی پیش، در اینجا، دختری به نام کالین، بهطور ناگهانی فوت کرد. یعنی اینطور تصور میشد که فوت کرده. یک یا دو روز قبل، جسد او را جهت انتقال به یک محل دفن دیگر، از خاک بیرون آوردند و مشخصشد که این دختر، زندهبهگور شده است. کفن وی پارهپارهشده بود، زانوهایش نزدیک چانهاش قرار داشت، یکی از بازوانش زیر سرش بود و حالات چهرهاش، حکایت از عذابی موحش داشت.»
مقاله ساندی تایمز، سال ۱۸۳۸
«چندی پیش یک مورد وحشتناک از زندهبهگور شدن در تونن، Lower Garonne، اتفاق افتاد. قربانی، مردی بود در عنفوان جوانی. هنوز بیش از چند بیل خاک توی قبرش ریختهنشده بود که صدایی از درون تابوتش شنیدهشد. گورکن که بهشدت وحشت کرده بود، بلافاصله برای کمک گرفتن، از محل دور شد. در این مدت، جمعیت قابلتوجهی در اطراف قبر جمع شدند و وقتی او برگشت، بر باز کردن در تابوت اصرار ورزیدند. با باز شدن اولین تختهها، شکی باقی نماند که مرد بیچاره، زنده در تابوت نهادهشده. چهره وی از شدت عذاب منقبضشده بود. جوان بدبخت بازوهایش را با تقلای بسیار از کفنش که محکم به دورش پیچیده بودند، بیرون کشیده بود. پزشکی که درصحنه حاضر بود، رگی را شکافت، اما خون خارج نشد. مرد نگونبخت، جان خود را ازدستداده بود.»
مری نورا بست، سال۱۸۷۱
مری نورا بست، هفده ساله، دخترخوانده خانم مور چو بود. اعلام شد که مری از مرض وبا فوت کرده. او را در مقبره چو، در یک قبرستان فرانسوی قدیمی در کلکته دفن کردند. جراحی که مرگ را اعلام کرده بود، از مرگ او سود میبرد و درصدد کشتن خانم مور چو بود. پیش از مرگ مری، مادرخوانده وی، بعد از دومین سوءقصد به جانش، به انگلستان گریخت و مری تنها ماند. مری را داخل تابوتی از جنس صنوبر نهادند و آن را محکم با میخ بستند. ده سال بعد، در سال ۱۸۸۱، مقبره باز شد تا پذیرای جنازه برادرخانم مور باشد. دستیار مامور کفنودفن، مشاهده کرد که درپوش تابوت مری، روی زمین است. کالبد وی نیمی درون تابوت بود و نیمی بیرون آن. ظاهرا پس از خاکسپاری، مری از حالت بیهوشی درآمده، با تقلاهای دیوانهوار، توانسته بود درپوش تابوت را باز کند. گمان میرود وی بعدازاین تلاشها، ازحالرفته و هنگام افتادن، سرش به گوشه تابوت اصابت کرده و جانش را ازدستداده است. گفته میشود جراح، این دختر را مسموم و سپس مرگش را اعلام کرده بود.
پیشنهاد مطالعه: مطلب دانستنیهای خواندنی و جالب در مورد بدن انسان را بخوانید.
ناشناس
۲۳ مرداد ۱۴۰۱ در ۹:۴۴ ب٫ظ
ناشناس
۱۰ مرداد ۱۴۰۱ در ۱:۱۲ ق٫ظ
ناشناس
۳۰ تیر ۱۴۰۱ در ۰:۴۵ ق٫ظ
ناشناس
۲۶ تیر ۱۴۰۱ در ۲:۱۳ ب٫ظ
ناشناس
۲۵ تیر ۱۴۰۱ در ۷:۱۳ ب٫ظ