سند ملکی وکالتی: به سندی گفته میشود که به نام شخص دیگری به عنوان وکیل فروشنده تنظیم شده باشد.
براساس آنچه امروزه متداول شده است در معاملاتی که باید به ثبت برسند و سند رسمی برایشان تنظیم شود، بنابر دلایلی از قبیل: نداشتن سند رسمی ملک،آماده نبودن سند تفکیکی، فرار از مالیات، در رهن بودن سند، عجله فروشنده و طولانی بودن مراحل انتقال رسمی ملک، فروشنده به خریدار وکالت بلاعزل در فروش میدهد. دراینجا به بررسی مشکلات سند ملکی وکالتی و راه حل آن را که اکثراً از تصورات نادرست نشأت گرفتهاند بررسی میکنیم.
اخذ وکالت بلاعزل در فروش:
سند ملکی وکالتی که با اخذ وکالت بلاعزل در فروش است (بلاعزل یعنی غیر قابل برکنار کردن) این تصور برای خریداران بهوجود میآید که مالک ملک شدهاند اما این یک تصور اشتباه است، وکالت بلاعزل صرفاً اعطای نمایندگی از طرف موکل به وکیل است که هیچ حق مالکیتی برای وکیل ایجاد نمیکند. بنابراین نباید تصور کرد با داشتن سند ملکی وکالتی حتی اگر بلاعزل باشد خریدار، مالک ملک شده است.
راه حلی که برای این مشکل وجود دارد این است که اگر در زمان انجام معامله تنظیم سند رسمی به هر علت مقدور نباشد و افراد ناچار به معامله با سند ملکی وکالتی باشند، باید یک مبایعهنامه در کنار وکالت بلاعزل تنظیم کنند زیرا، با وجود مبایعهنامه مالکیت خریدار محرز میشود بنابراین، اگر به هر علتی وکالتنامه بههم خورد مالکیت فرد از بین نمیرود و خریدار میتواند سند رسمی ملک را به نام خودش تنظیم کند.
برهم خوردن وکالت بلاعزل :
این تصور وجود دارد که وکالت بلا عزل همیشگی است و از بین نمیرود و با داشتن سند ملکی که درآن وکالت بلاعزل آمده است میتوان هر زمان اقدام به خریدو فروش ملک کرد. این تصور درست نیست زیرا طبق قوانین موجود وکالت عقدی است که بافوت و جنون هر یک از طرفین ازبین میرود .
بنا براین در صورتیکه خریدار از فروشنده فقط وکالت بلاعزل داشته و مبایعهنامه نداشته باشد با فوت و جنون فروشنده ،وکالت برهم میخورد و دیگر حقی برای او وجود نخواهد داشت که بتواند به نام خودش سند مالکیت بگیرد مگر اینکه بتواند از طریق دیگری نظیر توسل به شهادت شهود در دادگاه ثابت کند که ملک مورد نظر را خریداری کرده و متعلق به اوست.
این قاعده در صورت فوت و جنون خریدار( وکیل) نیز جاری است.
شایان ذکر است تنظیم یک مبایعهنامهی عادی هرچند استحکام تنظیم سند رسمی و انتقال رسمی ملک را ندارد اما وجود آن خریدار را از اثبات مالکیت بی نیاز میکند.با وجوداین، با فوت فروشنده، خریدار نمیتواند از وکالت خود استفاده کندو صرفا با داشتن سند ملکی وکالتی برای خود سند ملک بگیرد بلکه فقط میتواند علیه ورثهی فروشندهی فوت شده دعوای الزام به تنظیم سند رسمی مطرح کند. به فرض فوت خریدار نیز ورثهی او میتوانند نسبت به تنظیم سند رسمی ملک علیه فروشنده به استناد مبایعهنامه طرح دعوا کنند.
باقی ماندن وکالت بعد از فوت موکل:
گاهی نیز افراد تصور میکنند که اگر در وکالتنامهی سند ملکی وکالتی شرط شده باشد «وکالت بعد از فوت موکل باقی است» و در صورت فوت موکل، وکالتنامه همچنان به قوت خود باقی است و با فوت از بین نمیرود. ولی این تصور اشتباه است زیرا مطابق با اصول حقوقی وجود چنین شرطی مانند وصیت است. کما اینکه در وصیتنامه فرد برای بعد از فوتش تعیین تکلیف میکند بنابراین ممکن است از این شرط استنباط شود که منظور طرفین اعطای وکالت برای بعد از فوت نبوده بلکه وصیت بوده است چرا که وکالت بعد از فوت موکل با هیچ شرطی باقی نخواهد ماند وبنابراین فرد نمیتواند بعد از فوت موکل به وکالت خود عمل کند . البته این امر خود نیاز به اثبات دارد یعنی خریدار باید ثابت کند که عقد میان او و فروشنده، وصیت بوده است و نه وکالت. اثبات این امر نیز امری دشوار و گاه غیرممکن است.ادامه دارد…
برای مطالعهی بیشتر به نکات حقوقی ملکی، دانستنی های حقوقی ملکی، مجله دلتا مراجعه شود.