بچه که بودم فکر میکردم خدا چیه؟ نور؟ روح؟ جسم؟ بزرگتر که شدم با اینکه مطمئن بودم خدا جسم نیست ولی دوستداشتم ببینم چه شکلیه. پیر؟ جوان؟ لاغر؟
وقتی به سنی رسیدم که بیشتر متوجه میشدم، دیدم که باید خدا رو در آفریدههاش دید، گذشته از مادر که نمونه بینظیری از محبت خدااست. باید تو طبیعت میگشتم و ردپای خدا رو اونجا میدیدم. رفتم، گشتم، دریافتم که طبیعت به نحو غیرقابلتصوری زیبایی ذات خداوند رو به نمایش گذاشته. حتی موقع طغیان ، کوران و کولاک در یک بینظمی خارقالعاده به نظم رسیده؛ طبیعت آینه تمام نمای خداونده.